شبی داشتم سوپ می‌ذاشتم یاد این جک افتادم:

یه ایرانیه میره خارج ؛ گرسنه ش میشه... میره داخل یه رستوران که غذا بخوره؛ چون زبان بلد نبوده با خودش میگه: من که زبانشون را نمیدونم چی حالا سفارش بدم...چی بگم..! بعد فک میکنه خب نگاه می‌کنم ببینم دیگران چی میگن منم همونو میگم و سفارش میدم.

در همین حین گارسونِ رستوران یه ظرف سوپ مرغ به عنوان پیش غذا میاره رو میز جلوش میذاره و منتطر سفارش غذا میمونه، ایرانیه نگاه میکنه به میز بغلی که یک زن و شوهر جوون و خوش اشتها و هیکلی بودند و یه ظرف غدای مرغ سرخ کرده با مخلفات جلوشون هست که خوردند و گارسون را صدا زدند و گفتند:

_ repeat

گارسون باز میره واسشون یه پرس غذا مرغ سرخ کرده و مخلفاتش واسشون میبره ، بعد گارسون میاد پیش ایرانیه ببینیه چی سفارش میده؟

ایرانیه میگه: _ ریپید repeat

( فک میکنه اسم اون غذا ریپید هست)

گارسون دویاره واسش یه ظرف سوپ مرغ میاره،

نگاه میکنه میبینه باز اون زن و شوهره به گارسون میگن:

_repeat

و دوباره گارسون همون غدا را واسشون میبره.

ایرانیه باز میگه:

_ ریپید

دوباره گارسون واسش سوپ مرغ میاره...ایرانیه ایندفعه دیگه اعصابش خورد میشه برمیگرده به گارسون با تندی میگه:

_ آقا یعنی چی؟! غذا مال اونها ریپید...

غذا مال من اُو ریپید؟! ( آب ریپید)